love poemes (شعرهای عاشقانه)
Designer: Mohammad Theme
its the funy web دختری از کوچه باغی می گذشت یک پسر در راه ناگه سبز گشت در پی اش افتادو گفتا او سلام بعد از آن دیگرنگفتا او کلام دختر اما ناگهان وبی درنگ سوی او برگشت مانند پلنگ گفت با او بچه پر روی خفن می دهی زحمت به بانویی چو من؟ من که نامم هست آزیتای صدر من که زیبایم مثال ماه بدر من که درنبش خیابان بهار میکنم در شرکت رایانه کار دختری چون من که خیلی خانومه بیستوشش ساله،مجرد، دیپلمه دختری که خانه اش در شهرک است کوی پنجم،نبش کوچه،نمره شصت درچه مورد با تو گردد هم کلام؟ باتو من حرفی ندارم والسلام!!!!
کلمات کلیدی: نوشته شده در چهارشنبه 91 خرداد 17ساعت
5:10 عصر توسط کتی
Design By : Theam.TK |