love poemes (شعرهای عاشقانه)
Designer: Mohammad Theme
(ای وای از دست بابا و مامان) یادم آن روزی که بودم اولی ناز و طناز و عزیز و فلفلی شاه خانه بودم و با داد و دود هر چه را می خواستم آماده بود وای از آن روزی که آمد دومی نق نقو و بد ادا و دمدمی من وزیر گشتم و افتادم به چاه دومی هم جای من شد پادشاه تا به خود آیم و خودداری کنم سومی هم آمد و شد خواهرم دختری زیبا و خوشرو مثل ماه من و داداشم کشیدیم سوز و آه جای سبزی و نشاط و خرمی سر رسید از روزگاران چهارمی دیگر آن خانه برایم تنگ بود سبزی و گل در نگاهم سنگ بود داشتم می کردم عادت ناگهان پنجمی هم پانهاد در این جهان بهر سوختن، پنج تن کافی نبود ششمی هیزم شد و من مثل دود ناصر و شهناز و مهناز و شهین احمد و عباس و هفتم شد مهین ای امان و ای امان و ای امان ای امان از دست بابا و مامان بار دیگر مادرم شد حامله این که آید تیم فوتبال کامله ناصر و شهناز و مهناز و شهین احمد و عباس و فرهاد و مهین علی مردان و گل معصومه جان آخریش هم می شود دروازه بان
کلمات کلیدی:
Design By : Theam.TK |